باور به «جن» از واقعیت آن ترسناکتر است
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۰۵۸۶۴
اولین جلسه از سلسله نشستهای «زیرمتن» به فیلم سینمایی «زالاوا» اختصاص داشت که غلامرضا حداد استادیار دانشگاه به نقد و بررسی آن پرداخت.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ اولین نشست از سلسله نشستهای «زیرمتن» با عنوان «زالاوا و جامعهشناسی خرافات در جوامع امروزین» چهارشنبه نهم شهریور ۱۴۰۱ با حضور غلامرضا حداد، استادیار دانشگاه علامه طباطبایی، ارسلان امیری کارگردان «زالاوا»، سمیرا برادری تهیهکننده و رضا صائمی منتقد سینما در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای این نشست رضا صائمی با اشاره به ارتباط سینما با مباحث علوم انسانی گفت: امروز در دپارتمانهای علوم اجتماعی و انسانی، سینما به یک موضوع مطالعاتی تبدیل شده، به شدت رابطه نزدیکی با علوم مختلف انسانی پیدا کرده است و بسیاری از صاحبنظران از منظرهای مختلف سعی میکنند به فهم فیلم توجه کنند و این موضوع با آن نقد رایج متفاوت است. ما در این برنامه قرار نیست درباره میزانسن، بازیگری و… صحبت کنیم بلکه قرار است در اینجا آنچه را که در یک فیلم پنهان است، از نظر صاحبنظران بررسی کنیم. ما در اینجا به جای نقد فیلم باید واژه «تحلیل فیلم» را به کار ببریم چون فارغ از قصه، یکی از موضوعاتی که در این فیلم وجود دارد بحث جهل، تعصب و خرافه است که با قصه درهم تنیده شده است.
سپس غلامرضا حداد استادیار دانشگاه علامه طباطبایی روی صحنه آمد و عنوان کرد: وقتی مجموعهای از کارگزاران از یک نظم خیالی منفعتی بیشتر دارند طبیعی است که در قبال تغییر آن مقاومت میکنند. همواره در مقابل تغییر قواعد نظمهای خیالی مقاومت جدی صورت میگیرد و جوامع در حال گذار عرصه چنین جدالهایی هستند. «زالاوا» بیان جدال دو نظم متفاوت است؛ مردمانی که در جغرافیایی محصور، اسیر هستند، ارتباطات بیرونی چندانی ندارند، تنهایی و مقهور طبیعت بودن در کنار دوری از سازوکارهای شهری آنها را به نظمهای خیالی وابسته کرده که به نیروهای ماوراءالطبیعی بستگی دارند؛ آنها دردمند هستند، سطح اقتصادی ضعیفی دارند و فرودست هستند. جن در این فیلم و در نظم خیالی عاملی ماورائی است که عناصر طبیعت را در کنترل دارد و مادام که مردم چنین باوری داشته باشند جنگیر جایگاهی بالا دارد.
وی افزود: در این فیلم استوار احمدی و ملیحه تلاش میکنند وضعیت را تغییر بدهند. استوار با زور تلاش میکند چنین تغییری ایجاد کند و ملیحه تلاش میکند دردهای مردم را مبتنی بر علم پزشکی درمان کند. در چنین جامعهای ملیحه یک تهدید واقعی است چون آرام آرام به آنها میآموزد که آنچه آنها را تحت تاثیر قرار داده عوامل طبیعی است. تلاش استوار احمدی و ملیحه نشاندهنده تفاوت توسعه اقتدارگرایی و توسعه از پایین است. به نظرم شخصیت آمردان معتقد است برای در امان ماندن از عناصر ماورایی باید از کانال او گذر کرد، او ادعا میکند دارد فداکاری انجام میدهد، از سوی دیگر در مقابله با نظمهای جدید سعی میکند خودش را فراتر نشان دهد. او تلاش میکند بگوید آنچه که من میگویم هم برگرفته از علم است و در واقع تلاش میکند مصادره به مطلوب کند.
این استاد دانشگاه توضیح داد: شخصیت آمردان روی ترس تاکید دارد، از چیزی صحبت میکند که نه میشود وجودش را رد و نه تائید کرد و اصولاً ما در مواجهه با این موارد همیشه دچار تردید میشویم، حتی استوار احمدی هم وقتی کنار شیشهای که آمردان ادعا میکند جن در اوست، میخوابد حس تردید میکند، پس تنهایی و ترس آدم است که بقایای نظمهای این چنینی را ادامهدار میکند. یونس همان سرباز وظیفه نماینده مردمانی است که در گذار از نظم قدیم به نظم جدید در نوسان هستند، ملیحه نماینده علم مدرن و در خدمت بهبود انسان است. استوار احمدی هم مسئولیتپذیر است و حتی به دنبال منفعت شخصی نیست اما نمیداند توسعه را نمیشود به زور وارد کرد. در سکانس پایانی هم به نظرم یک انقلاب به وجود میآید، باید بدانیم که تغییر دردناک است و تا زمانی که درد نمایان نشود افراد حاضر به اصلاح آن نیستند.
حداد اظهار کرد: اگر نیاز به تغییر را درک نکنیم دچار آسیبهایی میشویم که در «زالاوا» رخ داد. در سکانس پایانی همه حول آمردان جمع میشوند، انقلاب قربانی میگیرد و قربانی این فیلم، نماد آن توسعه یعنی ملیحه است. استوار احمدی با شیوه خودش به دنبال این بود که توسعه را در پیش بگیرد اما ملیحه قربانی شد.
وی عنوان کرد: هر زیست جهانی، نهادها و زبان اختصاصی خود را دارد. همیشه نظمهای خیالی توسط دو دسته مورد دفاع قرار میگیرد؛ یکی آنهایی که بیشترین منفعت را میبرند که در اینجا نماینده این دسته همان شخصیت جنگیر است و دسته دیگر آنهایی هستند که بیشترین قربانی را برای آن باور دادهاند. در فیلم هم آنهایی که قربانی دادهاند بیشتر تلاش میکنند تا آن نظم را حفظ کنند.
وی با طرح چند پیشنهاد گفت: مردم در این فیلم به صورت تودهای تصور شدهاند ضمن اینکه نقشهای اصلی به ملیحه، آمردان و استوار احمدی محدود شدهاند در نتیجه تنوع پرسوناژها میتوانست به پیچیدگی و جذابیت موضوع کمک کند اما سکانس حضور شبانه استور احمدی در خانه ملیحه بسیار جذاب و نقش آفرینی ملیحه تحسینبرانگیز بود. در مجموع این فیلم را در ژانر دلهره طبقهبندی نمیکنم چون شرط اول دلهرهآور بودن این است که کارگردان به این موضوع باور داشته باشد اما در یک جاهایی مشخص است که کارگردان یک جانبداری دارد. این فیلم نماینده یک درام سیاسی نمادین است.
در ادامه ارسلان امیری، کارگردان این اثر روی صحنه آمد و صائمی به طرح این پرسش پرداخت که مسئله باور یا تردید در باور برای شما از کجا ریشه گرفته است، ارسلان امیری هم در پاسخ به این پرسش گفت: این مسئله به زندگی من برمیگردد، من در میان باورهای مختلف زیست داشتهام مثلا پدرم سنی و مادرم شیعه بود، پدرم ارتشی بود و در مقطعی در پادگان بودیم. مدام در چالشی بین باورهای مختلف بودیم، مدام این سوال مطرح بود که چه کسی درست میگوید و چه کسی نه، این همان چیزی بود که باعث شد ناخودآگاه «زالاوا» شبیه به باورها و زیست خودم شود.
سپس سمیرا برادری تهیهکننده «زالاوا» پشت تریبون قرار گرفت و توضیح داد: خدا را شکر من هنوز سینما را این شکل یاد نگرفتهام که ببینم چگونه کار کنم تا فیلمی با فروش پنجاه میلیارد تومان بسازم. من بیاندازه فیلمنامه «زالاوا» را دوست داشتم و آنچه این فیلمنامه را برای من دوستداشتنی میکرد تاثیر باوری بود که باعث یک حماقت جمعی میشد. ما گاهی چنین موضوعاتی را در اطراف خودمان میبینیم پس با اینکه پیشتر از ارسلان هیچ فیلمی ندیده بودم اما خیلی از «زالاوا» مطمئن بودم.
صائمی سپس درباره پایانبندی پرسشی مطرح کرد که حداد در پاسخ گفت: پایانبندی فیلم از نظر من تراژیک است. آن چیزی که دهشتناک است آن باور است نه واقعیت وجودی جن. چیزی که اینجا قربانی میشود پرهزینهتر و عمیقتر از سطحی از تصویری است که از جن داریم. مثالی میزنم؛ ما همواره در کنش روحانیت سطحی از تعلیق میبینیم که همین تعلیق دسترسی به منافع را برای آنها تضمین میکند، اگر آمردان جن را میگرفت نمیتوانست ادامه جایگاهش را تضمین کند.
صائمی هم گفت: اگر آن باورها فرو بریزد کسی به آمردان به عنوان یک مرجع اجتماعی رجوع نمیکند.
امیری در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا فیلم معتقد به این است که جن وجود دارد یا نه؟ توضیح داد: آمردان یکی از کسانی است که در این سیستم پرورش پیدا کرده و عضوی از آن است؛ سیستمی که جایگاه اقتصادی و قدرت دارد و او خودش به آن سیستم باور دارد اما به هر حال آمردان هم یک آدم است. آمردان ممکن است در صحنه پایانی به لحاظ تکنیکی دچار تردید شده باشد که آن جن را گرفته است یا نه. دلیلش هم این است که ما به تمام آدمهای فیلم یک خصلت انسانی بخشیدیم چون تردید نسبت به هر باوری جایز است.
در پایان این نشست حاضران به طرح پرسشهای خود پرداختند.
انتهای پیام/
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: زالاوا ارسلان امیری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۰۵۸۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»
در سالهای اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکاییها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بودهاند.
به گزارش ایسنا، محمد اسکندری، کارشناس رسانه در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی طی یک دهه گذشته با یک نگاه راهبردی تلاش داشتهاند تا حمایت از تولید داخل و رونق اقتصادی را به «گفتمان غالب» کشور تبدیل کنند. در راستای دستیابی به این هدف که تحقق آن میتواند «قدرت ملی» را دستخوش یک تحول شگرف کند عمدتاً - و البته بدرستی - راهکارهای اقتصادی مورد توجه بوده است. با این حال به نظر میرسد که یکی از ابعاد مغفول در زمینه دستیابی به هدف مهم «جهش تولید» آن هم در چهارچوب بهرهگیری از مشارکت مردم، «بر ساختن سیمای اقتصاد ایران» است.
واقعیت آن است که کشور ما طی چهار دهه گذشته تحت فشارهای اقتصادی رقبا و دشمنان خود قرار داشته است، با این حال در یک دهه گذشته عملاً ما درگیر یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» بودهایم. هدف اصلی این جنگ، فروپاشی اقتصاد ایران و به تبع آن افزایش فشارهای مردمی به حاکمیت و در نهایت تسلیم شدن نظام در برابر زیادهخواهیهای دشمن است. فراموش نمیکنیم که وزیر خارجه وقت آمریکا پیشتر به صراحت گفته بود: «ایران اگر میخواهد مردمش غذا بخورند باید به حرف آمریکا گوش کند!»
با این حال به نظر میرسد جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران دو رکن اساسی دارد؛ رکنی در واقعیت اقتصاد ایران و رکنی در تصویر اقتصاد ایران. در عرصه واقعیت اقتصاد ایران باید گفت آمریکاییها تقریباً تمامی تیرهای در چنته خود را به سمت اقتصاد ایران پرتاب کردهاند و اگر جرمی هم باقی مانده است که در این جنگ نامشروع مرتکب نشدهاند به این دلیل است که توانایی ارتکاب آن را ندارند. به اذعان خود آمریکاییها ایران اکنون در عرصه صنایع دفاعی، هستهای، انرژی، بانکی، کشتیرانی، تجارت بینالمللی، بیمه، فلزات، معادن و حتی تبادلهای علمی و... تحریم است و تقریباً آنها هدفی برای تحریم در ایران باقی نگذاشتهاند. اما با وجود تمام این تحریمها، هدف اصلی تحریم که فروپاشی اقتصاد ایران بوده محقق نشده است. البته این سیل تحریم برای کشور هزینهها و فرصتهایی با خود به همراه آورده است.
اما در سالهای اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکاییها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بودهاند. متأسفانه یکی از پاس گلهای دولت قبلی به دشمن نیز شرطیسازی اقتصاد ایران نسبت به لبخند و تلخند دشمن بود؛ خطایی راهبردی که اثرات و پیامدهای شومی همچون سقوط ۱۰ برابری ارزش پول ملی در دهه ۹۰ را در پی داشت.
کارشناسان حوزه اقتصادی براین باورند که اقتصاد به عنوان معادله بین طرف عرضه و تقاضا میتواند تحت تأثیر مؤلفههای ذهنی، شناختی و ادراکی در سطوح فردی و جمعی باشد. سادهترین مثال اثر تصویر اقتصاد بر واقعیت اقتصاد را میتوان در مفهوم «تورم انتظاری و انتظارات تورمی» دانست. بر اساس این مفهوم درک و استنباط کنشگران اقتصادی از معادلات اقتصادی آینده - که میتواند صحیح یا ناصحیح باشد - بر معادلات واقعی اقتصاد در زمان حال و آینده اثرگذار خواهد بود.
در شرایط کنونی نیز ما شاهد یک شکاف بین واقعیتهای اقتصاد ایران و تصویر آن و آینده اقتصاد ایران هستیم. آمارهای مراجع رسمی کشور میگوید دولت در سال ۱۴۰۲ توانسته است نرخ رشد نقدینگی را از ۳۳.۱ درصد در فروردین به ۲۴.۳ درصد در اسفندماه، تورم تولیدکننده را از ۴۴.۷ درصد به ۲۴.۵ درصد و تورم نقطه به نقطه مصرف کننده را از ۵۵.۵ درصد به ۳۲.۳ درصد کاهش دهد. در سال ۱۴۰۲، بر اساس برآورد بانک مرکزی، تراز تجاری برابر ۲۰.۵ میلیارد دلار مثبت بوده است. همچنین نرخ رشد اقتصاد برای سال۱۴۰۲ بیش از ۶ درصد بوده است. طبق گزارشهای بینالمللی، در سال گذشته میلادی، ایران بالاترین نرخ رشد اقتصادی را در منطقه داشته است. همچنین در سال ۱۴۰۲، معادل ۶۹ میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی، مواد اولیه و تجهیزات سرمایهای با نرخ مصوب بموقع تأمین شده است که ۳۰ درصد بیشتر از متوسط آن طی۴ سال قبل بوده است. بخش عمده این ارزها به کالاهای سرمایهای و مواد اولیه کارخانجات تولیدی اختصاص یافته است.
با این حال شاید برای بخش عمدهای از نخبگان و مردم تصویر شرایط اقتصادی کشور چه در سال ۱۴۰۲ و چه سالجاری نه بر اساس آمارهای رسمی بلکه بر اساس ادراک برساخته در فضای رسانهای باشد و این احساس که با ریلگذاری جدید قطار پیشرفت حرکت خود را آرام آرام آغاز کرده است ایجاد نشده باشد؛ فضای رسانهای که بخش عمدهای از آن مملو از «دادههای تسلیحشده» از سوی دشمن در راستای ناامنسازی فضای اقتصادی و پمپاژ یأس و ناامیدی است.
البته پر واضح است که گزاره فوق به معنای گل و بلبل نشاندادن شرایط اقتصادی کشور یا اینکه تمام سیاستهای اقتصادی دولت به موفقیت رسیده است، نیست. به تعبیر دقیق یکی از مسئولان دولتی «آواربرداری از یک خرابی ۱۰ ساله کار آسانی نیست و زمانبر است» اما باید در کنار بهبود تدریجی شاخصهای اقتصاد واقعی ایران برای ترمیم تصویر اقتصاد ایران نیز چارهاندیشی کرد.
این موضوع جزو تذکرات اخیر رهبر معظم انقلاب به مسئولان نظام نیز بود؛ آنجایی که ایشان فرمودند: «انتظار مردم آن است که تصمیمها و اقدامهایی که مسئولین کشور در مسائل اقتصادی انجام میدهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار بجایی هم هست.»
در خصوص اینکه تصویر اقتصاد ایران به عنوان پایه اصلی ادراک و احساس مردم از فضای اقتصادی چگونه باید سامان یابد گفتنیهای بسیاری وجود دارد اما خلاصه اینکه در دو بعد سلبی و ایجابی، به صورت متمرکز و با وحدت فرماندهی باید روایتهای صحیح را تحکیم و روایتهای ناصحیح را متزلزل کرد. آنچه که راقم این سطور تلاش داشت در این مجال کوتاه بر آن تأکید کند آن بود که تصویر اقتصاد ایران میتواند الزاماً مطابق با واقعیتهای اقتصاد ایران نباشد و در مسیر جهش تولید میبایست این تصویر را به دور از پارازیتهای ارسالی دشمن و با استفاده از سیگنالهای بومی، هنرمندانه و باورپذیر در جامعه ترمیم کرد.
انتهای پیام